یزدفردا "جواد ملانوری:یادم می آید تا چند سال پیش وقتی یكی از همكاران صبح سر كار نمی آمد یا با تاخیر می آمد همكاران زنگ می زدند و احوالش را می پرسیدند اما حالا اگر چند روز یا حتی چند هفته هم سر كار نیاید كسی احوالش را نمی پرسد كارمندان در كنار هم ولی فرسنگها از هم دورند. در برخوردهای اتفاقی روزانه در بعضی موارد با اكراه مختصر احوال پرسی انجام می دهند یا برای هم سری تكان می دهند یا با تكان دادن دست برای فرار از ادامۀ هم صحبتی با گفتن جملۀ تکراری: « در خدمت باشیم» یا « با اجازه»، از هم جدا می شوند دیگر خبری از آن رفاقتهای بی آلایش گذشته وجود ندارد دیگر خبری از نشستهای صمیمانه، گوش دادن به درد دل های یكدیگر و تلاش برای رفع مشكلات آنها نیست دیگر نشانی از دوستی های بی ریای قدیمی دیده نمی شود گفتگوها تكراری و كسل كننده شده است بیگانه ترین افراد دوستان و همكاران هستند همه از هم بی خبرند همه بی تفاوت از كنار یكدیگر می گذرند دیگر خبری از اعتماد متقابل وجود ندارد شاید اگر به قول معروف دست كسی هم لای در باشد دیگران به او پول قرض ندهند شاید هم اعتماد نمی كنند.نمی دانم علت همه این بی تفاوتی ها، بی اعتمادی ها و ... در چیست؟ شاید ریشه همه اینها را بتوان در مشغله های روزمره، غذاهای مصنوعی، كبر و غرور و در یك كلام تنزل اخلاقی جستجو كرد.
امروزه شاید اكثر افراد به فكر منافع، پست ، موقعیت شغلی و اجتماعی خود هستند و برای رسیدن به آن حتی در بعضی از موارد تعرض به حقوق دیگران، سوء استفاده از موقعیت اجتماعی خود و دیگران، چاپلوسی و تخریب دیگران را عادی می پندارند. بیائید به خود آئیم و به هویت ایرانی و اسلامی خود برگردیم و آموزه های دینی خود را الگو قرار دهیم و منافع ملی را بر منافع شخصی ترجیح دهیم و بدانیم كه :
از مكافات عمل غافل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو
مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 22,ژانویه,2025